خدا انتقام میگیره؟ خلاصهای از تجربیات نینیسایتیها
موضوع انتقام الهی، همواره یکی از بحثهای پرطرفدار در بین کاربران نینیسایت بوده. بسیاری از خانمها، تجربیات شخصی خودشون یا داستانهایی که شنیدهاند رو در این باره به اشتراک گذاشتن. توی این پست، سعی کردم ۲۰ مورد از این تجربیات رو خلاصه کنم تا دیدگاههای مختلف رو ببینیم:
توجه: این موارد صرفا خلاصه تجربیات کاربران هستن و لزوما دیدگاه نویسنده وبلاگ نیستن.
- ✳️خانمی که بعد از سالها بیاحترامی مادرشوهر، بالاخره شاهد گرفتاریهای او شد و این رو به انتقام خدا نسبت داد.
- ✳️کاربری که میگفت همسرش بهش خیانت کرده و بعد از مدتی همون بلا سر خودش اومده. این رو انتقام کارهاش دونسته بود.
- ✳️خانمی که از دزدی برادرشوهرش شاکی بود و چند وقت بعد ورشکستگی و بدبختی اون رو دید.
- ✳️مادری که از نفرین کردن فرزندش پشیمون بود و معتقد بود همون نفرین به خودش برگشته.
- ✳️کاربری که از ظلمی که به یه بچه یتیم کرده بود، میگفت و بعد از مدتی مشکلات مالی و بیماری خودش رو نتیجه کارش میدونست.
- ✳️زنی که به دلیل تهمت زدن به همسایه، خودش دچار مشکل مشابهی شده بود.
- ✳️خانمی که میگفت یه نفر زندگی دوستش رو خراب کرده و حالا خودش داره سختی میکشه.
- ✳️کاربری که از حق خوردن وراث میگفت و اینکه بعد از یه مدت، همون اتفاق برای فرزندان فرد ظالم افتاده.
- ✳️زنی که به دلیل کینه و حسادت، به یه نفر آسیب رسونده بود و حالا خودش گرفتار مشکلات مشابه شده بود.
- ✳️خانمی که میگفت همسرش با یه زن دیگه رابطه داشته و حالا خودشون هم درگیر خیانت شدهاند.
- ✳️کاربری که شاهد بدرفتاری یه پدر با بچههاش بوده و بعد از مدتی فرزندان همون پدر با خودش بد رفتاری میکنن.
- ✳️زنی که میگفت به دلیل اذیت و آزار یه حیوان، دچار بیماری شده.
- ✳️خانمی که معتقد بود پول حروم زندگی رو خراب میکنه و خودش شاهد این قضیه بوده.
- ✳️کاربری که میگفت دروغ گفتن باعث از بین رفتن اعتماد میشه و خودش تجربه این رو داشته.
- ✳️زنی که معتقد بود با قضاوت کردن دیگران، خودش در همون موقعیت قرار گرفته.
- ✳️خانمی که میگفت با غیبت کردن پشت سر دیگران، خودش مورد غیبت قرار گرفته.
- ✳️کاربری که از نفرین یه آدم دل شکسته میگفت و اینکه زندگیش رو تحت تاثیر قرار داده.
- ✳️زنی که به دلیل ناشکری، نعمتهای زندگیش رو از دست داده.
- ✳️خانمی که میگفت با حسادت به زندگی دیگران، آرامش خودش رو از دست داده.
- ✳️کاربری که میگفت با کمک نکردن به نیازمندان، خودش در شرایط سختی قرار گرفته.
خدا انتقام میگیره – خلاصه تجربیات نی نی سایت
دروغگویی و عواقبش
خانمی تعریف میکرد که به همسرش دروغ گفته بوده و بعد از مدتی پسرش دقیقا در همون مورد به خودش دروغ گفته و حس خیلی بدی داشته.انگار چوب خدا صدا نداره.یکی دیگه از کاربران نوشته بود که همیشه در خرید و فروش جنس تقلب میکرده و حالا بچهاش با یه بیماری خاص به دنیا اومده که هزینه درمانش خیلی زیاده.احساس میکنه تاوان تقلبهاشو داره پس میده.کاربری میگفت که یه بار سر یه معامله کلاه سر کسی گذاشته و بعد از چند سال، خودش دقیقا در همون شرایط قرار گرفته و همون مبلغ رو از دست داده.
مادری میگفت به بچه اش دروغ میگفت که اگر فلان کار را بکنی جن میاد میبرتت.حالا بچه اش دچار ترس از جن شده و نمیتونه تنها بخوابه.زنی میگفت که به خاطر حسادت به دوستش، شایعه ای در مورد او پخش کرده.حالا دقیقا همون شایعه در مورد خودش پخش شده.کاربری تعریف میکرد که در دوران مدرسه تقلب میکرده و حالا هر چی درس میخونه هیچی یاد نمیگیره.حس میکنه خدا داره تقاص تقلبهاشو میگیره.مادری میگفت در مورد دیگران قضاوت نادرست میکرده، بعد از مدتی خودش در همون شرایط قرار گرفته و مورد قضاوت قرار گرفته.
دل شکستن و اثراتش
کاربری میگفت که دل یه نفر رو شکسته و بعد از مدتی خودش در رابطه عاطفیاش شکست خورده. 
مادری تعریف میکرد که با مادرشوهرش بدرفتاری میکرده و حالا دخترش باهاش بدرفتاری میکنه. زنی میگفت که با حرفاش همسرشو آزار میداده و حالا همسرش با سکوتش آزارش میده. کاربری میگفت که به یه فقیر کمک نکرده و حالا خودش به کمک دیگران محتاجه. مادری میگفت که با بچه اش بد رفتاری میکرده و حالا بچه اش ازش فرار میکنه. زنی میگفت که پدر و مادرش رو اذیت میکرده، حالا عروسش اونو اذیت میکنه.
ظلم کردن و تاوان دادن
کاربری تعریف میکرد که به یه کارگر ظلم کرده و بعد از مدتی خودش ورشکست شده و کارگر شده. مادری میگفت که حق خواهرشو پایمال کرده و حالا بچه اش مشکل مالی پیدا کرده. زنی میگفت که به دیگران حسودی میکرده و حالا خودش از زندگی اش ناراضیه. کاربری میگفت که حق کسی رو خورده و حالا مریض شده و باید پول زیادی برای درمان بده. مادری میگفت که به حیوونا آزار میرسونده، حالا بچه اش از حیوونا میترسه. زنی میگفت که مال یتیم خورده، حالا زندگیش پر از بدبختیه. کاربری میگفت که در حق دیگران نامردی کرده، حالا همه باهاش نامردی میکنن.
در زندگی بارها دیده ام که اعمال انسان مانند بومرنگ عمل می کند. روزی در محل کار همکارم را به خاطر اشتباه کوچکی تحقیر کردم و چند ماه بعد خودم در حضور همان فرد در موقعیت مشابهی قرار گرفتم. انگار زندگی می خواهد با ما صداقت را تمرین کند و هر عملی عکس العملی دارد.
بین تجربیاتی که خواندم نکته جالبی وجود داشت که کمتر کسی به آن توجه می کند. وقتی کسی ظلم می کند یا اشتباهی مرتکب می شود، مهم نیست چه مدت طول می کشد تا نتیجه کارش را ببیند. چیزی که مهم است این است که پیامدهای اعمال مثل قانون جاذبه همیشه وجود دارد، حتی اگر دیرتر خودش را نشان دهد.
در خانواده ما داستانی قدیمی است از زنی که همیشه ادعا می کرد هیچگاه دروغ نمی گوید. تا اینکه روزی دخترش به دروغ بیمار شد تا از مدرسه فرار کند. حالا همان زن می گوید که گاهی دروغ های مصلحتی داشته بدون اینکه بداند. این نشان می دهد که زندگی درس هایش را به شکل های مختلف به ما می آموزد. البته نه به شکل انتقام، بلکه به شکل تجربه ای برای رشد انسان.
یادم میاد تو نوجوانی یه دفعه به یارو بقال محل دروغ گفتم پول مامانم رو ندارم فردا میدم. بابام خبردار شد و همون شب مجبورم کرد برم اعتراف کنم و پول رو پس بدم. اون روز یاد گرفتم دروغ همیشه برمیگرده.
یه بار هم تو مهمونی به یه دختر زل زدم با نامحرم. فرداش دندون درد وحشتناکی گرفتم که تا دو سه روز خوب نشد. مامانم گفت اینطوری خدا یادت میندازه تقوا داشته باشی. حالا که فکر میکنم شاید حق با مامان بود.